بی سروسامان |
انا لله و انا الیه الراجعون تسلیت باد بر مردم شهـــــید پرور هتک حرمــــتی دیــگر... اهانت به مزار و استخوان های شهدا در امام زاده حسین(ع) قزوین
[ توسط خودمون، نه به دست دشمن! ] --» خـوب به استـخوان ها دقــت کنـید «-- مگر همین چند روز پیش استخوان های پاک شهدای گمنام رو با عزت و احترام تشییع نکردیم؟؟؟
چه فرقی بین شهدا هست، فقط تا قبل از دفن احترام دارند!!!
وا مصیـبتا... روز پنجشنبه ?? اردیبهشت ماه مردم قزوین شاهد تخریب قبور شهدا و اموات مدفون در حیاط حرم حسین ابن علی ابن موسی الرضا (ع) بودند؛ به منظور روشن شدن ابعاد این فاجعه گزارشی از زبان یکی از حاضران عینی واقعه که از خانواده محترم شهدا نیز میباشد، به شرح زیر تهیه شده است. به گزارش پایگاه خبری انصار حزب الله، روز پنجشنبه از صبح جلسهای آموزشی از سمت بنیاد شهید در سالن اجتماعات مزار شهدا در حال برگزاری بود.ما به همراه عدهای دیگر از خانمها و آقایان در این جلسه حضور داشته و از آنچه که در صحن امامزاده حسین(ع) در حال رخداد بود بی اطلاع بودیم. بعد از اتمام ساعت اول و دوم آموزشی در حالیکه پدر شهید زمانی در حال مداحی بودند، حراست بنیاد از آقای زمانی خواستند مداحی را قطع کند مجری نیز اعلام کرد برنامه بعدی که سخنرانی بود برگزار نخواهد شد و اعلام کردند به سرعت به سمت امامزاده حسین بروید. وقتی به حیاط امامزاده رسیدیم به سمت دیگر پردهای رفتیم که از روزها قبل در این مکان نصب شده بود ولی به علت بی اطلاعی توجه ما را جلب نکرده بود. صحنهای که در پشت پردههای نصب شده دیدیم، بسیار تکان دهنده و وحشتناک بود. قبور ویران شده و استخوانهای بیرون آمده از داخل قبرها که نظم خاصی نداشته و مشخص نبود متعلق به قبر چه کسیست همه را حیران کرده بود؛ چنین برخوردی با مزار شهدا...با قبور مسلمانان... قابل باور نبود... وقتی که ما رسیدیم بولدوزر عمل گودبرداری به عمق حدود ? متر را انجام داده و ماشین خاوری در حال جمع آوری خاکها بود. در صحنهای که پیش چشممان بود بخشی از استخوانها را بدون اینکه هویتشان مشخص باشد داخل کیسههای مشکی ریخته بودند و در کنار پلههای درب قبلی ورودی خانمها به حرم قرار داده بودند و بخشی دیگر را بر روی هم داخل عجزها خالی کرده بودند که هر دوی این صحنهها در فیلمهای گرفته شده از محل مشخص است. در آن صحنه تعدادی از فرزندان شهدا از جمله فرزند شهید مهدی و فرزند شهید برجی را نیز دیدیم که لباسهای خاکیشان نشان از درگیر شدن با متصدیان امر بود. شنیدیم مسئولین اعلام کردهاند فقط ? یا ? تا از قبور شهدا آسیب دیده در حالیکه استخوانهایی که مابه چشم خود در کیسهها و زیر عجزها دیدیم بیش از این تعداد بود و ازآنجاییکه سالهای درازیست از اموات کسی در این مکان دفن نمیشود اغلب قریب به اتفاق این استخوانها باید مربوط به شهدا باشد. برادر شهید قاریان پور نیز از دیدن این اوضاع بسیار منقلب شده بودند. هیچ کس نمیدانست چه کار میتوان کرد، یکی به مجلس زنگ زد، یکی به صدا وسیما، یکی استانداری، یکی فرمانداری...در همین اثنا عوامل تخریب قبور صحنه را ترک کرده و به اتاق گوشه صحن پناه بردند. دقایقی نگذشت که پلیس ??? به محل وارد شد. پلیس ابتدا خواست استخوانها را جمع آوری کند که با اعتراض خانواده شهدا مواجه گردید سپس گفتند کسی به استخوانها دست نزند تا قضیه به درستی پیگیری شود. با تماسهای دوستان مسئولین مختلف در محل حاضر شدند و ماجرا را با چشمان خود نظاره کردند... از صدا و سیما، خبرگزاری فارس و خبرگزاری برنا نیز افرادی خود را به محل رسانده بودند. حال حاضران دگرگون شده بود، پدر شهید عابدی را میدیدیم که استخوان جمجمهای را در دست گرفته و با آن نجوا میکند سپس شنیدیم مسئولین را خطاب قرار داده و گفت شما که هر سال از جبهههای جنگ استخوانهای شهدا را به نقاط مختلف کشور میفرستید و آنها را در شهرهای مختلف دفن میکنید، آیا این استخوانها با آن استخوانها فرقی دارند؟ چرا با شهدای ما اینگونه رفتار میکنید؟ در جایی دیگر برادر شهیدی در محل دفن برادرش با حال اندوه نشسته بود و تا آن زمان که در حال رفتن بودیم نیز همچنان از جای خود برنخاسته بود... ظاهراً این اتفاق در روزهای پیش نیز تکرار شده بود چرا که از جانباز گرانقدری شنیدم که میگفت: وقتی چند روز پیش در زمان سالگرد آیت الله شالی به صحن امامزاده حسین رسیدم با صحنه تکان دهنده تخریب قبور مواجه شدم. دوستم از صحنه فیلمبرداری کرد ولی وقتی مسئولین حاضر در آنجا متوجه شدند مجبورمان کردند که فیلمها را پاک کنیم. ما از مسئولین اوقاف سؤال میکنیم که چه توجیهی برای این حادثه فجیع دارند؟ از کارمندان بنیاد که شبانه روز در محل حضور دارند و از هیئت امنای امامزاده میپرسیم که آیا پیش از اینها نمیتوانستند از رخداد چنین حادثهای جلوگیری کنند؟ این سؤال را از پسر جوان بسیجی که آنجا بود پرسیدیم، او میگفت به خیلیها خبر دادیم ? روز پیش نیز ماجرا را به حاج آقای داداش پور اطلاع دادیم... متأسفانه از دوستان شنیدیم پس از پراکنده شدن مردم استخوانها داخل کیسههای مشکی به پشت مزار شهدا، قسمتی که مربوط به برگزاری نمایشگاههاست منتقل شده و از آن پس کسی آنها را ندیده است. مسئولین گفتهاند ما فیلم و عکس از قبر شهدا گرفته ایم و قرار است سنگهای گران قیمت خریداری شده برای قبور را به جای سنگهای قبلی بگذاریم. آیا قرار است استخوانهای در هم شدهای که نمیدانیم در حال حاضر کجا هستند داخل قبور قرار بگیرند یا اینکه قرار است این سنگ قبرهای گران قیمت را بر روی قبرهای خالی قرار دهیم؟ عزیزی میگفت ای کاش کسانی که زمین را ? متر گودبرداری کرده بودند، حداقل نیم متر دیگر هم گود میکردند و با دقت استخوانهای مربوط به هر شهید را جدا کرده و در قبور جدید قرار میدادند. مسلماً هزار راه چاره وجود داشت که چنین حادثه اسفباری رخ ندهد، ولی افسوس که مسئولین آنگاه که باید هوشیار باشند دقت کافی را ندارند و در پی این اهمال کاریها باید منتظر اتفاق افتادن اینگونه حوادث نیز بود. [ چهارشنبه 90/2/21 ] [ 11:47 عصر ] [ کربلایی جواد ]
[ نظر ]
|